وقتی تاریخ از پس قرنها میپرسد «تمدن اسلامی را که ساخت»، پاسخ را نه در کاخهای فراعنه که در خانه فاطمه (س) در مدینه مییابیم؛ خانهای که زنی، همزمان «مادر امت»، «همسر امام»، «خطیب سیاسی» و «معلم تاریخ» بود. این الگوی یگانه امروز در قامت زن ایرانی به یک «راهبرد تمدنی کلان» بدل شده است. راهبردی که جمهوری اسلامی بر پایه هستیشناسی ناب قرآنی و سنت زنده فاطمی بنا کرده به دو بنبست تاریخی پاسخ دهد: «سنت تحریفشده زنستیز» و «مدرنیته فریبنده زنفروش». این مسیر، تقلید از شرق یا غرب نیست؛ خلق «الگوی سوم» است.
هستیشناسی قرآنی: برابری در گوهر، تمایز در نقش: رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر بانوان، با استناد به آیه ۳۵ سوره احزاب تأکید کردند که خداوند زن و مرد را در گوهر انسانی و قابلیت تعالی، یکسان میداند. این نگاه شالودهشکن تمام نظامهای طبقاتی است. اسلام نه به «تشابه» که به «عدالت در فرصتها» قائل است. تفاوتهای طبیعی، مبنای تقسیم کار حکیمانه و تکامل متوازن جامعه قرار میگیرد. حجاب در این منظومه، یک «تمهید هوشمند» است تا فضای عمومی از «شیءانگاری» به «شخصیتمحوری» تغییر کند. آمارهای رسمی نشان میدهد سهم زنان در تولید مقالات علمی برتر ایران از ۴۰درصد گذشته است. این موفقیت در حالی رقم خورده که پوشش اسلامی، هویت ثابت آنان باقی مانده است. تمدن اسلامی، بدن زن را حذف نمیکند؛ آن را در «قالب کرامت» بازتعریف میکند.
الگوی بیبدیل: فاطمه (س) و تلفیق عرصههای حیات: رهبر انقلاب، حضرت زهرا (س) را «انسانی عرشی در همه عرصهها» خواندند. این تعبیر، خط بطلان بر دوگانه کاذب «خانه یا جامعه» است. فاطمه (س) در یک روز هم مدیر خانه است، هم خطیبی سیاسی در مسجد مدینه، هم مروج ولایت و هم تابآور بزرگترین مصیبتها. این «همزمانی نقشها»، مدل زن در تمدن نوین اسلامی است. زن ایرانی امروز این مدل را اجرا میکند: «مادری» که سرپرست یک آزمایشگاه ملی است، «همسری» که پشتیبان جبهه مقاومت است و خود نیز در خط مقدم «جهاد تبیین» قرار دارد. این چندوجهیبودن، نه یک فشار که یک «قدرت افزون» است که از همپوشانی عاطفه، تدبیر و ایمان میجوشد. چهار میدان نبرد تمدنی:دستاوردهای زنان در جمهوری اسلامی تصادفی نیست؛ حاصل طراحی در چهار میدان است:
۱- میدان خانواده: با تأکید رهبری بر جایگاه زن به عنوان «رئیس خانه» و تصویب قوانین حمایتی (از حق تحصیل تا بیمه زنان سرپرست خانوار)، نهاد خانواده نه تضعیف که تقویت شده است.
۲- میدان علم و فناوری: حضور کمی و کیفی زنان، به تولید «ثروت دانشبنیان» انجامیده است. بسیاری از شرکتهای دانشبنیان موفق، امروز توسط زنان مدیریت میشود.
۳- میدان اجتماعی و سیاسی: حضور در شوراها، مجلس و بدنه اجرایی روندی رو به رشد دارد. نقش آنان در تشکلهای مردمی و جهادی (مانند بسیج)، سرمایه اجتماعی بیبدیلی است.
۴- میدان بینالمللی: موفقیت ورزشکاران محجبه در المپیک، دستیابی به کرسیهای علمی مرجع جهانی و دیپلماسی فعال زنان، در حال «صادرات الگوی سوم» است. این الگو نشان میدهد میتوان در عین پایبندی به ارزشهای دینی در رقابتهای جهانی پیشتاز بود.
هشدار تاریخی: جنگ روایتها:فرمان رهبر انقلاب به رسانهها– که «حرف غربیها درباره حجاب را تکرار نکنید» – تنها درباره پوشش نیست، درباره «جنگ روایتها» ست. تمدن غرب که با فروپاشی خانواده، تجاریسازی روابط و افسردگی فزاینده زنان دست به گریبان است، بیماری مهلک و کشنده خود را با نام «آزادی» صادر میکند. رسانههای داخلی موظفاند با روایتگری هوشمند و مستند از دستاوردهای زن ایرانی، این جنگ را مدیریت کنند. هر تکرار غیرانتقادی از گفتمان غربی، خیانت به خون زنانی است که این فضای امن را با جان خود خریدند. از مدینه فاطمی تا آینده تمدنی: تمدن نوین اسلامی، با محوریت «زن فاطمی» متولد میشود. این تمدن، با احیای کرامت زن، ترکیب نقش مادری با مسئولیت اجتماعی و نقد جسورانه الگوی غربی شکل میگیرد. زن ایرانی امروز، مصرفکننده الگوهای وارداتی نیست؛ خود، تولیدکننده الگوست. آینده تمدن اسلامی را نه در میزهای مذاکره، که در سکوت پرثمر آزمایشگاهها، در هیاهوی خلاق کلاسهای درس و در آغوش خانوادههایی میتوان جست که زنانش، هندسهای جدید از زندگی را ترسیم میکنند. این راه، بازگشت به مدینه فاطمه (س) است؛ اما اینبار در ابعادی جهانی. آن آفتاب مدینه، امروز هندسه تمدن نوین اسلامی را میآراید.